17 September, 2010

موسیقی

رنگ زمان و مکان می گیرد این بار هم
صدایی که برمی آید
صدا، صدا، صدا
صدای هر لحظه
صدای هر نقطه
...
صدا می آید و می رود
صدایی که نمی بینیمش
در هر لحظه زمان به گوشمان می خورد
در هر نقطه مکان تجربه اش می کنیم
زمان دیگر و مکان دیگر، اما نیست
دیگر که می شود، صدا نیست می شود
...
من اما هستم
تو هستی
ذهنمان
صدایی است که برای ما می ماند، در درونمان
صدایی است که نیست نمی شود
صدایی که همیشه می ماند و همه جا
موسیقی متولد می شود
صدای نیست نشونده
...
صدایی که موسیقی شده
هر زمانی و هر مکانی
هنوز می فهمد زمانش و مکانش و حالتش را
موسیقی شنیده شده در آن روز
موسیقی جاری در آنجا
موسیقی تجربه شده در آن حالت
اکنون که دیگر در من است، در ذهن من
و در ذهن تو
بوی همان زمان و همان مکان و همان حالت در اوست
برای تو، برای من
...
تجربه دیگریست موسیقی
تجربه دیگریست از تجربه ما
یک بار دیگر به دست می دهد تجربه ای
تجربه ای این بار در درونمان
موسیقی تکامل یافته
تجربه تکامل یافته
...
تجربه ثانوی
باززاییده به دست موسیقی
رنگ و بوی دیگری دارد از تجربه اصلی اش
دوست داشتنی است، دوست داشتنی

No comments: