31 May, 2008

حق - تکلیف - توقع

گفته اند در باب حق و تکليف که در حين تفويض سنت به تجدد، حق (مفرد حقوق) جاي تکليف را گرفت
انساني که تا ديروزش مکلف به انجام کارهايي بود از امروزش حق اين را دارد که چيزهايي براي خودش داشته باشد يا تعيين کند، که مبناي اومانيستي اش پوشيده نيست
و گفته شد درباره دوجانبه بودن اين حق در تعاملات خود و ديگري

و اما در جامعه ما چه زيبا جايگاه حق را درهم شکسته اند که مثلا تعيين سرنوشت سياسي که يک حق است را تبديل به يک تکليف براي حفظ نظام سياسي مي دانند؛ البته اگر آن را لطفي که شامل حال افراد شده، ندانند

اما بدتر از اين دو مفهوم، توقع است که حاصل استحاله هر کدام از اين دو است
که هرکس از ديگري که شايد فرد، گروه، دولت و جز آن توقعات خود را دارد که بايد برآورده شود و البته در سوي ديگر، ديگري هم توقعات خود را از اين شخص دارد، توقعات دوطرفهاينکه اين معضل اخلاقي است يا اجتماعي جاي کنکاش بيشتر دارد. به هر حال، وجود دارد و در حال کندن روح جامعه است

No comments: