01 July, 2008

پايان


پايان يک اتفاق است از طرفي و يک مفهوم است از طرفي ديگر
پايان قابليت اين را دارد که احساسي را براي تو به وجود آورد که از قضا حتي مي تواند در نقطه مقابل احساس متني باشد که ختامش مي دهد، که بسيار پيش آمده پايان يک متن خوشايند پر از غم باشد به دليل پايان يافتنش يا متني سرشار از غم پايان را سرشار از نشاط تصوير کند
فهم ارزش پايان همپاي فهم ارزش خود متن است که حتي نفهميدنش شايد متن را تباه کند
بايد پايان را بفهمي تا جلوي نقصان را بگيري، اين هم شايد از ويژگي هاي فناپذيريمان باشد که اگر نبود، زندگي بي پاياني داشتيم براي تمام شئونش
پايان ارزش زمان را روشن تر مي کند و معناي محدوديت را مي چشاند
پايان يعني يکنواخت نبودن همه چيز براي همه کس، يعني تنوع
پذيرفتن پايان يعني درک واقعيت، يعني گامي به پيش يا شايد گام هايي به پيش که اصولا کار پايان گام پيش نهادن است
پايان خارج کردن وضعيت از سکون است به حرکت که انتخاب ابنکه اين حرکت به پيش باشد، به پس يا به قهقرا دقيقا در خود همين پايان صورت مي گيرد
پايان البته جاي ماندن نيست، گذرت مي دهد

و البته دانسته ايم و مي دانيم پايان يک متن قطعا آغاز متن ديگري است، آغاز

No comments: