08 June, 2009

تخيل

دركي كه خود، از پيرامونش دارد
از همه آنچه كه پيرامونش است
از همه ديگري ها
تماما ترجماني است كه در خود صورت گرفته
هر فرد با حساب خود است كه ارتباط مي گشايد
مي شناسد و مي فهمد
از اينجاست كه يك موضوع براي هر فرد، برداشتي منحصر به خود دارد
...
چگونه تصميم مي گيريم كه به چه طريق بشناسيم؟
تخيل شايد يك راه باشد
تخيل، آفرينشي از ديگري خارجي در درون است
آفرينشي كه وفادار به واقعيت نيست
و مگر هر كداممان در نگاه واقع گرايمان چقدر به واقعيت پايبنديم؟
واقعيت كه يكي است و ما، همه ما تصوير خودمان را ساخته ايم
پس تخيل كجا رخ مي دهد؟
...
از تخيل فرار نكنيم

2 comments:

شهرزاد said...

تخیل رو دوست می دارم..
خود نیز آدم تقریبا خیالبافی هستم...
اصلا با واقعیت محض موافق نیستم..اگر تخیل رو با واقعیات نیامیزم..نمیتونم راحت زندگی کنم.
در هنر نظرم نیز همین است. رئالیسم یک واقعیت محض است .این واقعیت محض هیچ جذابیتی برایم ندارد! باید حتما آنرا با خیال خود رنگ و لعاب دهم...

بسیار زیبا..
لذت بردم.

mjarc said...

thought with specter result creativity