24 July, 2009

سربرگرداندن

در نگاه های همیشه، روزمره
سرمان را گاهی برمی گردانیم
هربار که به سویی می نگریم
پیش می آید که سرمان را برگردانیم و به سویی دیگر بنگریم
راست به چپ، چپ به راست، جلو به طرفین، عقب به جلو
در یک زمان کوتاه سرمان را برمی گردانیم تا چیز جدیدی ببینیم
آنچه که در سربرگرداندن پیش می آید حرکتی است سریع برای تغییر آنچه که می بینیم
به نسبت زمان های دید ما، سربرگرداندن زمان کوتاهی می طلبد
در زمان کوتاه سربرگرداندن، چیزهای زیادی از مقابل دیدگان عبور می کند، می گذرد
...
گاهی مقیاس سربرگرداندن تغییر می کنند
در عمر یک فرد زمان چندروزه، چندماهه و یا حتی برسد به سال، یک لحظه است که روی می دهد تا نگاه تغییر کند
در عمر یک جامعه زمانی به اندازه تغییر یک نسل، همان یک لحظه است که سر برگردانده می شود
آنچه که دیده می شود تغییر می کند
رفتار هم متعاقب آن
...
آنچه که اکنون بر ما می گذرد
بخش هایی اش در روزهای پیشین عارض شد بر ما
و بخش های دیگرش در روزهای پس از این نیز پیش خواهد آمد
سری بود که در حال برگردانده شدن است
سر یک ملت از سویی به سوی دیگر برمی گردد
این گونه است که این همه سیل اتفاقات را دیدیم
و قطعا پیش و پس از همه این ها، دید تغییر خواهد کرد
...
حضور رنگ، بیان جمعی
نقش دین در چندین جایگاه، زنجیرکننده، آزادی بخش، اخلاق ساز، خشونت طلب، دیکتاتورپرور، دموکراسی ساز
نمایش قدرت، نیروی نظامی، نیروی جامعه
انسان ها، مرگ ها، دویدن ها
خیابان ها، پشت بام ها، میادین
مردمان، جوانان، زنان
تصاویر غیرحرفه ای، چشمان ما
حرکت های جوشیده از جمع، جوشاننده جمع
فریاد، شعار، سکوت
حس کردن اتفاقات خوانده شده در کتاب ها
دیدن صحنه های تا پیش از این دور از ما
امیدها، ناامیدی ها، تلاش ها
دست های بر آسمان، پاهای بر زمین
نگاه های اشک آلود از گاز، اندام کبود از ضربه ها یا سوراخ از گلوله ها
زنجیرهای بر دست بی شمار از انسان ها
آتش های شعله ور میان خیابان ها
موتورهای در حال حرکت به سوی مردم، سوخته در آتش
رسانه های دوست نداشتنی، بی رسانگی، افراد در مقام رسانه، شایعات
دروغ ها، توهین ها، تهمت ها
موبایل های بی اس ام اس، با دوربین
انتخابات، کودتا
نمادها به شکل اسامی، انسان ها، روزها، مکان ها، تصاویر
بیانیه، فصل الخطاب، قانون
جمعه ها، شنبه ها
نشاط، یأس، خشونت، آرامش
طبقات اجتماعی، شکاف ها، برخوردها
حزب، جبهه، جنبش
مردم، خس و خاشاک
چیزهایی اند که در این زمان کوتاه سربرگرداندن مان تاکنون دیده ایم
زمان کوتاه پر از رویداد
...
حرکت سریع سر ما که از سویی به سوی دیگر برمی گردد
زمان کوتاهی است از عمر جامعه مان و بشریت
اما به نسبت عمر ما نه چندان کم، شاید
آنچه که برای ما شاید مهم باشد
این ماییم که سربرمی گردانیم
تصمیم می گیریم که به کدام سو بنگریم، پس از این
همین روزهای سربرگرداندن
همین روزهای پرحادثه و حتی دردآور سربرگرداندن
تجربه ایست کمیاب، پر تاثیر
نه فقط بر فردای خود که حتی برای دیگری
و اینگونه است که دیده می شویم این روزها از سوی دیگران و از سوی آیندگان
بفهمیم خود سربرگرداندن مان را، بفهمیم

2 comments:

شهرزاد said...

سربرگرداندن،
آری در زمانی کوتاه رخ می دهد
همان که گفتی
نسبت به زمان های دید ما، کوتاه است..خیلی کوتاه
باورم اینست که؛
در گذرگاه همیشگی مان آنچه که مدام می بینیم و روزمرگی اش را لمس می کنیم...صرفا یک نگاه است ..گاه نگاهی ماتم زده..گاه بی حس...یا شاید ، ساکن و بیهوش
زمانش، فرصتش طولانیست...زمان را در اختیار دارد گویی
..
اما آنچه در لحظه ای ثانیه ای، هفته یا ماه و سالی می بینیم...و به قول تو،سری بر می گردانیم...
درست است که کوتاهست و سریع
یا دردناک است و پر حادثه
اما حرفها دارد برای گفتن
آن نگاه کوتاهست اما خاموش نیست
فریاد میزند
بیهوش نیست
..
تجربه اش میکنیم
ما

حتی بار تجربه اش
بسی سنگینتر از فرصتهای بیهودۀ پیشین در نگاههای بی رمق و بی جانمان


و پست جالبی بود
جالب و متفاوت

شهرزاد said...

سلام
به روزم