04 August, 2009

خيابان

خيابان عرصه اي براي ظهور شهر است
شهر ِ اجتماع
انسان هاي با هم
خيابان، فقط يك معبر نيست
گردآورنده شايد
دركي از بيرون در هياهوي همه زندگي
بدون خيابان حتي اگر ارتباط دهنده اي ديگر وجود داشت
بسياري از ديدني ها را نداشتيم
انسان ها خود را در خيابان نشان مي دهند
به صورت ساختمان ها، وسايل نقليه، مغازه ها
تا توسط ديگري ديده شوند
خيابان جايي براي به هم رسيدن ديگري هاست
خيابان با معنايي كه از گذر دارد، تو را يك جا رها نمي كند
تو از خياباني عبور مي كني تا به خيابان ديگري برسي
و خياباني ديگر درپي آن
و خياباني ديگر در مقصد
خيابان بايد باشد تا تمام اجزا كنار هم جمع شوند، در شهر
تا همه برسند به هم، در شهر
تا همه بگذرند
و به آن برسند
...
براي ما در اين روزها خيابان بهترين جا بود
خيابان فقط بود كه مي توانست جايگاهي باشد براي نمايش ما
حركت ما در خيابان بود كه به ظهور رسيد
همه ديگري ها، براي ديگري و در مقابل ديگري
خيابان جاي اين بود
خيابان جاي ما بود
شهر را ما مي سازيم، چون خيابان را در دست گرفته ايم
...
جاي ما خيابان است، خيابان

3 comments:

araamesh said...

ranghaa har che sirtar va yeknavaakht tar, negaah harche birangtar va bayaan harcheh saadehtar baraayam tekaan-dahandeh tar... injaa hanooz khaakestari e sir ast saade amigh va ...

شهرزاد said...

می رویم!..ما
به خیابان ها می رویم

شهرزاد said...

" چیز دیگر"
می خواهد دلم مدام ، چیز دیگر
چیز دیگر
دیگر
مدام
مدام
مدام
...