19 August, 2009

ابراز خود – خود بودن

حضور خود در میان دیگری ها
حضوری به یک رنگ
حضوری از یک جنس
بیان خود، جداکننده از دیگری
...
خودی که ابراز می کند
خود را ابراز می کند
من، من، من
ابراز کننده، خود نیست
ابراز کننده آنچه دیگری می پسندد، ابراز می کند
ابراز کننده دیگری را ابراز می کند
ابراز کننده از خود فاصله می گیرد و تصورش بیان خود است
ابراز کننده، دیگری است درواقع
...
خود، خود خود
جدا از دیگری
نیازی به ابراز ندارد برای دیگری
خود است
دیگری نیست
در تب و پی دیگری نیست
خود، یکتاست
خبر از خود نمی دهد
جای خود مشخص است، در خود
...
خود را ابراز نکن، نمی بینمت
خود من را نمی بینی، ابرازی در کار نیست

4 comments:

شهرزاد said...

«خود، یکتاست»
این را می ستایم

«جای خود مشخص است، در خود»
این را بیشتر می ستایم

خودی که خودِ خود است نیز ستودنیست
خود باید که خودِ خود باشد
غیر از این
اگر باشد که
دیگر " خود" نیست
دیگریست
دیگری چیست؟
آن "خودِ" بی خود

..
مرا هم درگیر کردی
و..
مثل همیشه زیبا

shahrzad said...

به
روز
ام

یک نقاش said...

به روز شو

Unknown said...

merc,kheili aali bood.....